شنبه بیست و چهارم اردیبهشت ۱۳۹۰ - 16:27 - انسیه حیدری -

شیراز /حافظیه /خرداد ۸۷
حرف : ت
۱-ترسم که روز حشر عنان بر عنان رود
تسبیح شیخ و خرقه رند شرابخوار
۲-ترسم این قوم که بر درد کشان می خندند
در سر کار خرابات کنند ایمان را
۳-تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد
هشیار گرد که گذشت اختیار عمر
۴-تویی آن گوهر پاکیزهکه در عالم قدس
ذکر خیر تو بود حاصل تسبیح فلک
۵-تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک
باور مکن که دست زدامان بدارمت
۶-تا درخت دوستی کی بردهد
حالیا رفتیم و تخمی کاشتیم
۷-تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست
راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش
۸-تو وطوبی و ما و قامت یار
فکر هرکس به قدر همت اوست
۹-توخود ای گوهر یکدانه کجایی آخر
کز غمت دیده مردم همه دریا باشد
۱۱-تا شدم حلقه به گوش در میخانۀ عشق
هردم آید غمی از نو به مبارک بادم***
۱۲-تکیه بر اختر شبگرد مکن کاین عیار
ناج کاووس ربود و کمر کیخسرو****
حرف :ث
۱-توابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
۲-ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده عشق را زیارت کرد
حرف :ج
۱-جلوه ای کرد رخش دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
۲-جان پرورست قصه ارباب معرفت
رمزی برو بپرس حدیثی بیا بگو
۳-جز اینقدر نتوان گفت در جمال تو عیب
که وضع مهر و وفا نیست روی زیبا را
۴-جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال
هزار نکته در این کار و بار دلداریست
۵-جمال یار ندارد نقاب و پرده ولی
غبار ره بنشان تا نظر توانی کرد*****
حرف :چ
۱-چون غمت را نتوان یافت مگر در دل شاد
ما به امید غمت خاطر شادی طلبیم
۲-چنگ خمیده قامت میخواندت به عشرت
بشنو که پند پیران هیچت زیان ندارد
۳-چه آسان می نمود اول غم دریا به بوی سود
غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی ارزد
۴-چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادند
۵-چه ساز بود که در پرده می زد آن مطرب
که رفت عمر و دماغ هنوز پر زهواست
۶-چرخ بر هم زنم ار غیر مرادم گردد
مننه آنم که زبونی کشم از چرخ فلک
۷-چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست
که خدمتی به سزا بر نیامد از دستم*****
۸-چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند زمن
ور بگویم دل بگردان رو بگرداند زمن******
حرف :ح
۱-حسب حالی ننوشتیم و شد ایامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند
۲-حکایت شب هجران نه آن حکایت حالیست
که شمه ای زبیانش به صد رساله بر آید
۳-حضوری گر همی خواهی از اوغایب مشو حافظ
متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها
۴-حقا کزین غمان برسد مژده امان
گر سالکی به عهد امانت وفا کند
۵-حسن مه رویان مجلس گر چه دل می برد و دین
بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
۶-حکم مستوری و مستی همه بر خاتمت است
کس ندانست که آخر به چه حالت برود
۷-حلاوتی که تورا در چه زنخدان است
به کنه آن نرسد صد هزار فکر عمیق
۸-حافظ شب هجران شد بوی خوش وصل آمد
شادیت مبارک باد ای عاشق شیدایی**
حرف :خ
۱-خرم آن روز کزین منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان برم
۲-خلوت گزیده را به تماشا چه حاجت است
چون کوی دوست هست به صحرا چه حاجت است
۳-خلوت دل نیست جای صحبت اضداد
دیو چو بیرون رود فرشته در آید
۴-خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود
به هر دی که خواندنش بی خبر نرود
۵-خود را بکش ای بلبل از این رشک که گل را
با باد صبا وقت صحرجلوه گری بود
۶-خرقه پوشی من از غایت دینداری نیست
پرده ای بر سر صد عیب نهان می پوشم
۷-خیال خال تو با خود به خاک خواهم برد
که تا زخال تو خاکم شود عبیر آمیز*
=============================================
خود زنی: پنج شنبه شب در یک جمع فامیلی اولین نفری بودم که از دور مشاعره حذف شدم
=============================================
* چراغ اول رو خانم اکبری عزیز روشن کردند که از ایشون متشکرم
**از جناب شبگرد هم به خاطر بیت زیباشون سپاسگزارم
***همچنین برادر محترم آقا احسان
****و ایضا جناب امیر هاتف
*****وخواهر بزرگوار سرکار خانم شبلی
****** ونرگس خانم ترابی عزیز