میگم:نه! چرا پولدار؟
میگه :تو روزنامه خوندم، نوشته :میری کافی شاپ می بینی عشاق قبلا همه میزها رو اشغال کردن
میری تلکابین می بینی همه کابینها روعشاق گرفتند و... گفتم شاید معنیش یعنی آدم پولدار !
میگم:نه! چرا پولدار؟
میگه :تو روزنامه خوندم، نوشته :میری کافی شاپ می بینی عشاق قبلا همه میزها رو اشغال کردن
میری تلکابین می بینی همه کابینها روعشاق گرفتند و... گفتم شاید معنیش یعنی آدم پولدار !
الْمُؤْمِنُ مراة الْمُؤْمِنِ
مومن آینه مومن است
پیامبر اکرم صلی الله علیه واله وسلم
اگر مومن بشی ،میشی مثل یک آینه، صاف و صیقلی اون وقت مومن در تو هویدا میشه
یه بار دیگه اسامی خدارو مرور کنیم: ... الْمُقْتَدِرُ، الْقَادِرُ، السَّلَامُ، الْمُؤْمِنُ، الْمُهَيْمِنُ، الرَّفِيعُ، الْجَلِيلُ، ...
وقتی میشینی روی صندلی دانش آموزی دیگه فرقی نداره چند سالته و چه سمتی داری .از کجا ،نمیدونم ولی می فهمی پاچه شلوار استادت سوختگی های ریزی مثل سوختگی با ذره های ذغال داره یا 2 هفته است از آستین مانتوی یکی از استادات یه نخ آویزونه ویا منگه پلاستیکی که باهاش قیمت و به لباس وصل میکنن هنوز از سجاف مانتوی یکی دیگه از استادات کنده نشده یا آقای دکتر... که داره درس تاریخ آموزش و پرورش در ایران و اسلامو میده تو مدادتو ور میداری و توحاشیه کتابت سوتی های استادتو می نویسی و تو دلت هر هر میخندی:
با توجه به اسنادهای باقی مانده....
می توانیبم با استفاده از این منابع ها....
اگر به مراکزهای آموزشی توجه کنیم...
از آثارهای باقی مانده...
افرادهای زیادی هستند که...
اشخاص های متعددی می گویند...
تعاریفهای مختلفی از...
لوازمهای زیادی باید باشدتا ...
با نگاهی بر تعالیم های بودا ...
بر اساس این ورابط ها...
در ایران مذاهبهای گوناگونی وجود داشت
دلایلهای متعددی را میتوانیم نام ببریم...
نعره زد عشق که خونین جگری پیدا شد حسن لرزید که صاحب نظری پیدا شد

خدایا ببخش که در مقابل هر کار خیر یا جا زدیم و یا جار زدیم
عمو جان گفت:این تصویر سایه دارد ؛چشمتان را اذیت میکند .
من گفتم:عمو جان!تلوزیون ما همیشه همین طور است .بهتر از این نمی شود .
عمو جان گفت:همین الان آنتنش را طوری تنظیم میکنم که مثل آینه بدرخشد .بعد پیچ گوشنی را برداشت و کلاهش را بر سر گذاشت و از پله های پشت بام بالا رفت.
تلفن زنگ زد .من گوشی را برداشتم .عمو جان با موبایل صحبت می کرد.گفت:خوب شد؟
من گفتم :نه.
عمو جان گفت:حالا چی؟بهتر شد؟
من گفتم:نه.
عمو جان گفت: حالا؟
من گفتم :تصویر رفت.
عموجان گفت :آمد؟
گفتم:نه.
صدای عمو جان اول بریده بریده به گوش رسید و بعد قطع شد . بابا گفت:موبایل عمو جان مدل عهد بوق است .آنتن نمیدهد.
عموجان برگشت. گفت:باتری خالی کرده.
بابا گفت:خان داداش!کلاهتان را چه کردید؟
عموجان گفت:باد انداخت در خانه همسایه.
بابا بزرگ گفت:ناسلامتی داشتیم کارتون می دیدیم،اقلا اجازه می دادید برنامه تمام بشود،بعد تلوزیون را خراب می کردید.
عمو جان گفت:آنتن تان اوراق است.جمعه آینده یک آنتن نوبرایتان می آورم .
الان سه جمعه است که عمو جان به خانه ما نیامده است و ما نه تلوزیون داریم،نه پیچ گوشتی.
گردن کلفتی/کتاب مترو۱۰
مرحوم منوچهر احترامی



تصاویری که در ادامه مطلب ملاحظه می فرمایید اهدایی داداش مجتبی
از سفر قونیه به مناسبت هشت مهر روز مولانا ،به رندانه است
رندانه مفتخر است که برخی از این تصاویر را برای نخستین بار منتشر می کند

پروردگارا! بر آنان به پاس این که مرا در کودکی تربیت کردند رحمت آور
- پدر ومادرم بامداد امروز به سفر حج مشرف شدند
- يه کم سرم شلوغه و در گير ي هاي مختلف خسته ام کرده براي هيمن عذر ميخوام که کامنتهاي دوستان عزيز رو جواب نداده تاييد کردم در اولين فرصت جبران ميکنم