دوشنبه یازدهم مرداد ۱۳۸۹ - 16:31 - انسیه حیدری -

املت دستهدار، مجموعه شعر طنز، آقای ناصر فيض متولد 1338 قم است،ایشان شاعر، مترجم، نويسنده و طنزپرداز است كه چهار كتاب از وي چاپ و سه كتاب گزيدة اشعار شعر معاصر تركيه، شعر معاصر آذربايجان، شعر معاصر ايران (ترجمه به تركي استانبولي) را در دست چاپ دارد. گزيدة ادبيات معاصر ايران، دستهايم را براي تو ميآورم (ترجمة شعر معاصر تركيه) اگر كمونيسم بياد (ترجمة مجموعه قصة طنز از مظفر ايزگو، نويسندة ترك)، املت دستهدار را در چنته ادبي دارد.
املت دستهدار، در 58 قطعه طنز است که به شيوه غزل، رباعي، اخوانيات، مثنوي سروده شده است.

وي در مقدمه کتاب مينويسد:
نميدانم چطور شد كه اين طور شد، قرار نبود چاپشان كنم، چند برابر اينها بود، به لحاظ ادبي، درشت و ريزشان كردم، از خامها، نيمپزها، پختهها، محبوبترينها شد اين مجموعه. به نظر من «طنز يا بودار است يا تودار»....هر چه می خواهم تو دار باشم نمیتوانم باز بودار از آب در می آید
در این کتاب شاهد ابتکار جالبی از استاد هستیم و آن اینکه ایشان سبکهای مختلف شعر فارسی را به زبان طنز بیان می کنند سختی یاد گرفتن این سبکها را دانشجویان ادبیات درک میکنند که این سخت اینچنین آسان شده است که به نمونه ای از آن دعوتتان میکنم
سبک خراسانی:
هر کجا ایدون و ایدر شد زیاد
سبک ترکستان فرا یادم میاد
هیچ تمساهی شبیه کبک نیست
شیخ سعدی پیرو این سبک نیست
سبک حافظ هم که سبکی دیگر است
دوره حافظ کمی این ور تر است
از حدود یکهزار و چند سال
پیش،افتاد این روش روی روال
در خراسان زاده شد این سبک نو
بعد در اقصای عالم شد ولو
نزد شاهان با تلاش دوستان
از خراسان رفت تا هندوستان
رفت آنجا سیک ها آدم شدند
پیش این سبک از ارادت خم شدند
الغرض این سبک خیلی جالب است
ورنه کی فردوسی آنرا طالب است
در خراسانی ادب یک محور است
دلبر اینجا قالبا یک دختر است
چون جهانش جز فسون و باد نیست
می توان با دلبرانش شاد زیست
شعرها بسیار صاف و ساده اند
در حقیقت لقمه آماده اند
گاه توصیف بهار است و خزان
گاه شرخ بوی جوی مولیان
عارف اینجا کس نمی داند چی است
بیت ها از جام عارف خالی است
زاهدی در کوچه و بازار نیست
داخل هر کوچه یک خمّار نیست
خانه ها میخانه سر خود می شوند
می گسارانش کمی قد می شوند
عاشق اینجا هست دائم در وصال
عشقبازی می کند در طول سال
گونه چیزی مثل برگ یاس نیست
عقل موجود است اگر احساس نیست
هر زمان وصف طبیعت می کنند
با درختان ساده صحبت می کنند
در تخیل معتدل تر می شوند
مثل کودک زود باور می شوند
واژه هایی مثل پور و گیو ودخت
می کند این سبک را گاهی زمخت
شاعرانش بازهم مثل قدیم
رویشان مثل زر است از هجر سیم
لاجرم با اغنیا بر می خورند
باده می ریزند شُرشُر ، می خورند
در بیابان در خیابان یا حیاط
شاد و شنگولند و سرشار از نشاط
روز و شب انگور بازی می کنند
دسته جمعی باده سازی می کنند
هر زمان ممدوحشان خر می شود
جیب هاشان کیسه زر می شود
اول پاییز خز می آورند
باده های خوب وز می آورند
شاه را پیش وزیرش می کنند
مدح و بیهوده دلیرش می کنند
در قصائد مثل سابق نیستند
با غزل چندان موافق نیستند
هر زمان در تنگنا کف می کنند
واژه ها را هی مخفف می کنند
واژه گاهی واقعا بد می شود
هی مشدد هی ممدّد می شود
نزد شاعر گاه مثل رودکی
از صد و یک بیت می ماند یکی
شعر می گویند و هی گم می کنند
خویش را مدیون مردم می کنند
از قضا دور است شاعر وز قدر
اختیار از خویش دارد بیشتر
ویژگی هایی گر افتاد از قلم
خُب بیفتد نسیتند آنها مهم*
شاخص این سبک مرد طوسی است
او حکیم خوش سخن فردوسی است
شعر تا آهنگ عرفانی گرفت
رونق از سبک خراسانی گرفت
بعد از این معشوق یاغی می شود
نوبت سبک عراقی می شود
* اختیار با شماست ، قَلَم را قَلِم یا مُهِم را مَهَم بخوانید تا مملکت به هم نخورد.
چاپ دوم این کتاب درسال۱۳۸۷ در ۱۶۶ صفحه با ۲۲۰۰ نسخه به قیمت۲۲۰۰ تومان توسط انتشارات سوره مهر منتشر شده است که متاسفانه از کیفیت چاپ مناسبی برخوردار نیست
استاد وبلاگی به همین نام-املت دسته دار- نیز دارند که علاقه مندان می توانند -و به قول خوداشان -برای میل کردن داغ ترین آثار ایشان به این آدرس تشریف ببرند
http://omlet38.blogfa.com/
جاداردعرض کنم بنده شانس این راداشته ام که تعدادی از اشعار این مجموعه را از زبان خودشان بشنوم به عنوان نمونه بخش هایی ازاخوانیاتشان را که نوعی کل کل شاعرانه است بین ایشان و آقای شهرام شکیبا که در اولین فرصت پیاده کرده ومنتشر میکنم
*****************************
حالاکه توپ ماافتاده توی حیاط حوزه هنری اجازه می خواهم تا یه خبر داغ رو هم از اونجا مخابره کنم واون اینکه
ظاهرا آقای ابوالفضل زرویی نصر آباد-رئیس سابق دفتر طنز حوزه هنری- اشتباها سبیلهاشون رو تراشیدند...
تصورکن! حتی اگه تصور کردنش سخته...

این خبر چنان در محافل ادبی پیچیده که آقای قزوه نیز در این خصوص فرموده اند:
اندر امحای سبیل ابوالفضل زرویی به اشتباه از سوی خود و آرزوی بازگشت ادبی آن سبیل مبارک
در خبر خواندم بوفضل زرویی زده است
آن سبیلی که نشانیش فراوانی بود
کاش آن تیغ به جای دگرش می خوردی
که تراشیدن آن از سر نادانی بود
آن سبیل تو ابوالفضل سبیل تو نبود
غیرت دولت ساسانی و سامانی بود
نه عراقی و نه هندی نه رباعی نه غزل
شیوه سبلت تو سبک خراسانی بود
ناصرالدین شاه از سبلت تو می ترسید
این سبیلی ست که شایسته سلطانی بود...